Dandelion

part⁷

این داستان ( راز)

مدرسه: برگشت

قاصدک داشت از مدرسه خارج میشد که باصدای هیناتا و دیدن کسی کنار اون وایساد :
^ قاصدک
^ کنیجیوا
+ کنیجیوا چیشده ؟
^ این اماس خواهر مایکی اما این همونه
× آها پس دوریاکی کوچولو تویی
قاصدک صورتش سرخ شد
+ من میرم
قاصدک داشت می‌رفت و اما دنبالش اومد و باهم به خونه ی قاصدک رفتن
× تو معمولا کلاه میزاری و موهات معلوم نیست ولی خیلی قشنگن
+ کلاه گیسه
× یعنی تو مو نداری
+ معلومه که دارم
× ببینم
+ ازم نترس
× چی میگی
وقتی کلاگیسش رو برداش برعکس تصورش اما عاشقش شد
×خیلی خوشکله
حالا اما راز قاصدک رو میدونست و به هیچ کسی چیزی نگفت حتی برادرش
دیدگاه ها (۳)

Dandelion

Dandelion

کنیجیوا

Dandelion

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط